سه نسل متفاوت انقلاب از دیدگاه جک گلدستون
سه نسل متفاوت انقلاب از دیدگاه جک گلدستون
نسل اول: مطالعات نظریه پردازان انقلا ب و دانشمنندان علوم اجتماعی را طی سالهای 1940-1900 میلادی شامل میشود. این دسته از مطالعات که تحت عنوان «تاریخ طبیعی انقلاب ها» مطرح اند، بیشتر تلاش کردهاند الگوی واقعی را که در فرایند تحول انقلابی روی میدهد، «توصیفب کنند. تحلیلهای نویسندگان این دوره در کنار فقدان شالودهای نظری، ادعای مشخص و صریحی را رد زمینه علت و نیز زمان به وجود آمدن وضعیت انقلابی مطرح نمیکردند و در خصوص علل انقلاب عموماً مجموعه ای پراکنده و التقاطی را از عوامل گوناگون، بدون این که آن ها را در چارچوب نظر مشخصی قرار دهند، ذکر میکردند. لوبون، الوود، سوروکین، لیفورد ادواردز، جرج بیتی و کرین برینتون از جمله مهمترین نظریه پردازان نسل اول به شمار میروند.
نسل دوم نظریه پردازان انقلاب که تقریباً بین سال های 1975-1940 میلاید ظهور کرده اند. از توصیف صرف فرایند انقلاب فراتر رفته و تلاش کردهاند توضیح دهند که چرا و چه زمان انقلاب روی میدهد. نویسندگان این دوره نظرهیهای مشخصی را در مورد علت و زمان برآمدن وضعیت انقلابی به دست دهند. تحلیلهای مبتنی بر نظریههای روان شناختی (ناکامی – پرخاش خویی) تحلیلهای مبتنی بر نظریههای جامعه شناختی (ساختاری – کارکردی) و تحلیلهای مبتنی بر علم سیاست (نظریه تکثرگرا و منازعه گروههای ذینفع) از جمله این تحلیل ها هستند. دیدگاههای گار، اسملسر، چالمرز جانسون، جیمز دیویس، ساموئل هانتینگتون و چارلز تیلی در چارچوب نسل دوم نظریات انقلاب جای میگیرند.
نسل سوم که از دهه1970 به بعد مطحر شدند، بیشتر ساخت گرا هستند و نقطه تمرکز تحلیل خود را بر فشارهای بین المللی، جامعه دهقانی، نیروهای نظامی و رفتار نخبگان قرار دادهان. رهیافت عمومی در تحلیل های این نویسندگان از دو جهت با نظریه پردازان پیشین متفاوت است. اول آن که کاملاً بر پایه شواهد تاریخی با شدهاند؛ دوم آن که نظریه پردازان نسل سوم، کلی نگرتر هستند؛ بدین معنا که علاوه بر بررسی علل بروز انقلاب های اجتماعی، در پی تبییین برون دادهای گوناگون انقلابها نیز میباشند. آیزنشتات، پایژ، تریمبرگر و اسکاچپل از مهمترین نظریه پردازان این نسل هستند.
- ۹۴/۰۴/۱۱